- تاریخ ارسال : دو شنبه 15 دی 1391
- بازدید : 242
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی! باید آدمش پیدا شود!باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش، پشیمان نخواهی شد!
سنت که بالا رفت کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده، که خرج کسی نکردهای
و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بکشیاش …
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی،
توی رقص اگر پا به پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند،
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد،
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد.
برای یکی، یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی، یک دلم برایت تنگ میشود، خرج میکنی.
یک چقدر زیبایی، یک با من میمانی؟
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی، به مخزدن به اعتماد آدمها،
به سوء استفاده کردن، به پیری و معرکهگیری.
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچهشان لبریز شود آن وقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند.
غریب است دوست داشتن
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند.
- تاریخ ارسال : دو شنبه 15 دی 1391
- بازدید : 280
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.
استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست.
مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: “عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”
استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
استاد گفت: “این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟!”
مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: “اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست! لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!”
استاد لبخندی زد و گفت: “پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟
اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.”
استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد.
چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: “شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟”
استاد لبخندی زد و گفت: “من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم و من آرامش برگ را می پسندم…
نتیجه اخلاقی: خود را به خدا بسپار و از طوفانهای زندگی هراسی نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست
- تاریخ ارسال : 9 دی 1391
- بازدید : 256
مراقب افکارت باش، چون افکارت، گفتارت را میسازد....
مراقب گفتارت باش، چون گفتارت، اعمالت را میسازد....
مراقب اعمالت باش، چون اعمالت، عادت هایت را میسازد....
مراقب عادت هایت باش، چون عادت هایت، شخصیتت را میسازد....
مراقب شخصیتت باش، چون شخصیتت، سرنوشتت را میسازد....
- تاریخ ارسال : شنبه 9 دی 1391
- بازدید : 294
من به آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست....!
بیخودی می گویند هیچکس تنها نیست
چه کسی تنها نیست همه از هم دورند....
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم توچطور؟
- تاریخ ارسال : پنج شنبه 7 دی 1391
- بازدید : 584
زمان مکالمات تلفنی
- تاریخ ارسال : سه شنبه 5 دی 1391
- بازدید : 280
1- در صورتی که حرکت نقطه متحرک را تعقیب کنید
تنها یک رنگ را می بینید، صورتی!!
۲- حالا لحظاتی به علامت + که در وسط قرار دارد خیره شوید.
نقطه متحرک را پس از لحظاتی به رنگ سبز خواهید دید.
٣- حالا زمان بیشتری را بر روی علامت + تمرکز کنید،
پس از لحظاتی نقاط صورتی آهسته آهسته ناپدید خواهند شد.
عجيب اينجاست
كه هيچ نقطه سبزي در اين عكس در كار نيست
و در واقع نقاطصورتي نيز نا پديد نميشوند.
اين دليل محكمي است كه ما هميشه دنياي خارج را
انگونه كه هست نمي بينيم!!!
جالـــــــب بود نه؟؟؟